کودکی پاک ومعصوم

کودکی پاک ومعصوم

پسرم:زیباترین نگاهم رو تقدیم بازی های کودکانه ات میکنم
که چه ساده در کمال سادگی به همه چیز نگاه میکنی ولبخند
کودکانه ات رو به سوی همه دنیا روانه میکنی.تویک موجود
پاک و بی آلایشی که ضربه تند و خشن زندگی را زیبا ودوست
داشتنی میپنداری وبدون هیچ توقعی به زندگی عشق می ورزی.علی عزیزم همیشه در دنیای کودکیت بمان.
تاریخ : 28 مهر 1392 - 23:51 | توسط : غزل | بازدید : 1800 | موضوع : آرت بلاگ | 23 نظر

علی نقاب دار...

دیدین این عکس برای زیر 18 سال ممنوع وهمینطور کسانی که ناراحتی قلبی دارنیه لحظه صبر کنید فرار نکنید تا نقاب از صورت پسرک برداریماینکه علی بود


تاریخ : 26 مهر 1392 - 02:12 | توسط : غزل | بازدید : 1539 | موضوع : وبلاگ | 21 نظر

مسافرت قندنبات

مسافرت قندنبات

سلام به همگی.......
من وعلی اقا یه هفته ای رفته بودیم کرمان خونه باباجونی.الانم تازه رسیدیم .
خونه باباجون حسابی به علی اقا خوش گذشت خوشحالیش هم وقتی جمعه بابایی وباباجون ومامانجون(پدری) اومدن دو چندان شد. در ضمن خیلی هم پسر اقایی بود مامانی رو حسابی ذوق مرگ کرد.
متاسفانه اونجا یادم رفت از علی عکس بگیرم فقط همین یه عکس بیشتر ازش ندارم که اینم شب اخر تو پارک کنار خونه باباجون گرفتم.
تاریخ : 22 مهر 1392 - 03:28 | توسط : غزل | بازدید : 1614 | موضوع : فتو بلاگ | 27 نظر

پسر مهربونم...

پسر نازم  

زندگی مامان چند شبه که موقع خواب دستت رو دور گردن مامانی میندازی تا خوابت ببره...مامانی هم کلی قربون صدقت میرم که اینقدر شما مهربونی علاوه بر این دیشب یه کلمه اومدی که کلی با بابایی تعجب کردیم عکس عروسی مامانی و بابایی رو توی گوشی دیده بودی گفتی مامانی من کجا بودم من وبابایی مونده بودیم که چی جواب شما رو بدیم که خودت گفتی هان من مرده بودم البته منظورت این بود که بدنیا نیومده بودی... فدات شم با این حرف زدنت...اونموقع بود که بوسه بارونت کردیم

 

چند روزه که بابایی سی دی پت ومت رو واست خریده شما وقتی نگاه میکنی میخوای کارای اونها رو انجام بدی یه نمونش که امروز خونه میکی موسیت رو خراب کردی دوباره میخواستی مثل پت ومت اون رو درست کنی که یکی دو ساعتی باهاش مشغول بودی و اخرم نتونستی درستش کنی بیخیالش شدی...خلاصه تازگیا کارای بامزه زیاد انجام میدی که فعلا این چندتا رو بیشتر یادم نبود...پس تا بعد بای


تاریخ : 15 مهر 1392 - 00:17 | توسط : غزل | بازدید : 1619 | موضوع : وبلاگ | 30 نظر

علی تپش قلبم...

سلامممممممممم به یکی یدونه مامانی ببخشید که این پست با دو سه روز تاخیر گذاشتم...جمعه شب که باهم رفته بودیم مجتمع تفریحی اهنشهر من این عکس ها رو از شما گرفتماینم یه عکس دیگه ازشما روی سرسره با چشمای بسته اینجا هم نفس مامانی نشسته بود داشت بچه هایی که اسکیت بازی میکردن رو نگاه میکرداینم جناب همسری عزیزو اخرین عکسم دوباره گل پسر مامان وبابا


تاریخ : 09 مهر 1392 - 23:49 | توسط : غزل | بازدید : 1597 | موضوع : وبلاگ | 31 نظر

روزمرگی های گل پسر

هزاران سلام به قند نبات خودم  الان که دارم واست مینویسم تو خواب نازی عزیزم...میخوام از کارای این چند روزت بگم نمیدونم سیستمت چه جوریه یه روز خیلی اروم وخوبیه روزم شیطون ولجبازروزی که ارومی مثل امروز صداتم در نمیاد واسه خودت بازی میکنی وبرنامه کودک میبینی با کوچکترین چیزی سرگرم میشی.امروز کارت شده بود بازی با یه برف شادی از شوق بازی به زور دو سه لقمه ای بیشتر غذا نخوردی حسابی کیف کردم و در استانه ذوق مرگ شدن بودم وقتی داشتی بازی میکردی میخواستم بخورمت واسه خودت جیگری میشی نفسم حالا میرسیم به قسمت بد داستان روزی که شما از دنده چپ بلند شی که خدا اون روز و نصیب هیچ مامانی نکنه از همه چی ایراد میگیری دائم میگی چی بخورم با اینکه صبحونت رو کامل خوردی بازم مدام ازم میپرسی و هی میری رو اعصابم اگه ببرمت بیرون چیزای که دوست داری رو هم واست بخرم حتی باهاش ده دقیقه هم سرگرم نمیشی شروع به نق زدن میکنی تمام کارای که بهت توضیح دادم که کار خوبی نیست وبچه های خوب این کارا رو انجام نمیدن شما اون کارها رو انجام میدی واسه لجبازی با مامانی.بعدش منم باهات قهر میکنم شما هم میگی بچه خوب قهر نمیکنه خلاصه انگشت به دهن میمونم که این چیزا رو میدونی بازم لجبازی میکنی البته من بهت خیلی گیر نمیدم اخه روانشناس کودکان میگفت لجبازی تو این سن خیلی طبیعیه.منم کوتاه میام و فقط طلب صبر فراوان میکنم والبته یه اعصاب درستپس فعلا بای


تاریخ : 07 مهر 1392 - 00:35 | توسط : غزل | بازدید : 1432 | موضوع : وبلاگ | 26 نظر

خونه ی جدید علی جون

مامانی قربونت برم که دیگه اقا شدی تو خونه واسه خودت بازی میکنی کاری به مامان نداری از این بابت خوشحالم.چند روز پیش بابایی یه خونه میکی موسی واست خرید که شماهم عاشق خونه ی جدیدت شدی و کارت شده بازی تو این خونه اینم عکساش نفسم


تاریخ : 04 مهر 1392 - 23:48 | توسط : غزل | بازدید : 1510 | موضوع : وبلاگ | 25 نظر

اینم عکس های تولد امیرمهدی گل

سلاممممممممم قندعسل مامان اینم از عکسای جشن تولد امیرمهدی جون که قولش رو بهت داده بودم.....  امیر مهدی گل وعمو رضا و زن عمو


تاریخ : 02 مهر 1392 - 23:37 | توسط : غزل | بازدید : 9264 | موضوع : وبلاگ | 25 نظر

همسر مهربونم تولدت مبارک

مامانی ببخشید چند روزه نتونستم بیام وعکسای جدیدت رو واست بذارم اخه روز بعد از جشن تولد امیرمهدی مامانجون وخاله زهرا اومدن خونمون ودو سه روزی پیش ما موندن.یه اتفاق مهم هم تولد بابایی که دیروزبود (سی ام شهریور) که باکمک مامانجون وخاله تونستیم وقتی بابایی از سرکار سوپرایزش کنیم واسش یه جشن تولد کوچک 5نفره گرفتیم((همسر عزیزم تولدت مبارک من وعلی خیلی دوستت داریم))


تاریخ : 01 مهر 1392 - 00:13 | توسط : غزل | بازدید : 5378 | موضوع : وبلاگ | 19 نظر