برای تو مینویسم عشقم

سلام به پسر گلم

خوبی عزیزم میخوام امروز از کارای که توخونه میکنی وحرفای که میزنی بنویسم ولی اول عکسات میذارم گل گلابم

 

اینم شما در حالی که خونه رو حسابی بهم ریختی ومنم باید دنبال سرت جارو برقی بکشم

 

اینجا میگی مامانی از جورابم عکس بگیر

میگفتی مامانی من خوابم همزمان صدای خروپف هم در میاوردی

داری اینجا سعی میکنی جوراباتو پات کنی

دیگه خسته شدی بیخیال جوراب پا کردن شدی داری تلویزیون نگاه میکنی

خوب حالا میریم سر وقت حرفای شما:

شبا که میخوایم بخوابیم شما رو شکم بابا بپر بپر راه میندازی خیلی هم از این کارت لذت میبری بابای بنده خدا هم چی بهت نمیگه ولی قیافش اینجوری میشهواگه همین جور ادامه بدی بابای بیمارستانی میشه

چند رووز پیش خاله زهرا رو از طرف مدرسه میخواستن ببرن شلمچه توبه خاله گفتی تو برو منم با دوستام میام شلمچه

داشتم تلویزیون نگاه میکردم اومدی ابراز احساسات کنی محکم لپمو کشیدی منم عصبانی شدم گفتم چرا اینجوری میکنی دیونه شدی تو هم یه قیافه حق به جانب گرفتی و گفتی وای فحش...دیگه دوست ندارم.بعد برام دستمال اوردی گفتی حالا گریه کنمن دیگه باهات دوست نمیشم

امروز رفتم واست دفترچه اموزش حروف الفبا خریدم داشتم بهت یاد میدادم میگفتم علی دقت کن   آ  مثل آهو  بعدی رو ازت پرسیدم گفتم ب مثل تو گفتی مثل پلنگ منظورت ببر بود دیگه هیچی کلاس اموزش رو تعطیل کردم

و خیلی حرفای دیگه هم میزنی که الان یادم نیست...پسرم در کنار تو بودن برام بزگترین نعمته...خدایا ممنونتم که فرشته ای به این مهربونی بهم دادی


تاریخ : 10 آذر 1392 - 00:29 | توسط : غزل | بازدید : 2576 | موضوع : وبلاگ | 26 نظر

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام